دو روز پیش که با دوستم از دانشگاه بر میگشتیم سمت خونه
دوستم گفت بیا با brtبریم هم خلوته هم خنکه هم سریع
بعید میدونستم اینجور باشه آخه هر وقت از بیرون داخل اتوبوس نگاه میکردم یاد تشتای ماهی فروشی شب عید میافتادم
که ماهی ها انقد توش زیادن که انقدی جا دارن که فقط کلشون رو بیارن بالا و نفس بکشن
درست عین اتوبوسای brt
اما اونروز گفتم روشو زمین نندازم و با هم رفتیم سوار brt شدیم
اتوبوس شیک و خلوت وخنک
و سریع نسبت به ماشینا
خوشحال شدم واقعا
یعنی این همون اتوبوسیه که از بیرون شبیه آکواریومه؟
نه! باورم نمیشه
اون روز گذشت تا دیروز که میخواستم برم انقلاب
کتاب بخرم
طبق معمول با تاکسی رفتم تا میدون انقلاب و با لباس سبز کلی جلو گارد ویژه های لعنتی جولان دادم
بد نگاه میکردن بی شرفا
منم با اعتماد به نفس کامل کتابا مو خریدم و اومدم که باز با تاکسی بیام سمت خونه دیدم اکثر مردم واسه رفت و آمد میرن توی ایستگاه brt
منم مثل مردم
رفتم تو ایستگاه
اولش که اتوبوس 15 دقیقه طول کشید تا بیاد
بعدشم که رسید واقعا آکواریوم بود
خواستم سوار نشم
گفتم شلوغی هم لذت خودشو داره
و رفتم سوار شدم
دست چپم که حلقه تو انگشت اشارش بود رو در معرض عام به میله بالا سرم گرفتم
کنارم یه مرده وایساده بود با یه هیکل نخراشیده
مثلا بدن ساز بود دیگه
گلی باد داشت بدنش
صورتشم که نگو اگه 2 سانتیمتر مربع توش سالم پیدا میکردی ؟
اومد نزدیکم هی دستش میخورد به ک.ی.ر من
اولش عادی بود واسم گفتم اتفاقیه دیگه
جای دستش نیست
اما دیدم هر چی محل نمیزارم طرف قضیه رو جدی تر میگیره
بعد دو سه دقیقه علنا آلت من تو دست آقا بود
نگاه کردم دیدم نه خیر آقا نیت های پلید تو سر داره
به صورتش و بدنش نگاه کردم واقعا غول بود
قابل تحمل نبود اصلا
خودمو وحکم کشیدم کنار
که مثلا عوضی نگن من اونی که تو میخوای نیستم
اما آقا این بار رفت سراغ پشتم
که همون موقع اتوبوس به یه ایستگاه رسید
واسم مم نبود که مقصدم اینجاس یا نه؟
با عصبانیت رفتم سمت در که پیاده شم
وقتی پیاده شدم برگشتم بلند بش گفتم هی آقا من گی هستم ولی جنده که نیستم که هر کی از راه رسید دستمالیم کنه و بام بخوابه
طرف جا خورد
همچنین مسافرای تو اتوبوس و اونایی که تو ایستگاه وایساده بودن
خودشو زد به اون راه که این با من نیست این حرفا رو
منم با عجله از ایستگاه خارج شدم
و کاملا متوجه نگاه سنگین مردم توی ایستگاه رو خودم شدم
تو خیابون که اومدم از هیجان قلبم هنوز تند میزد
نمیدونستم کجام؟
مثل گیجا رفتم سمتراست خیابون قنادی فرانسه رو دیدم
تازه یادم اومد سر وصالم
وسط خیابون زیر نگاه اون همه آادم تو اتوبوس که هنوز مشغول بار گیری بود یهو برگشتم که برم اوندست
حس خوبی نبود کلا
خودمو لعنت کردم که دیگه سوار brt نشم
لعنتی!!!!!
سپهر ۲۲ تبریز. بده و بکن. خوشگم پسرای زیر ۲۳ سال ز بزنن ۰۹۳۶۲۶۳۱۴۶۲ خوشگل زیر ۲۳
پاسخحذفسلام از شیراز کسی هس من ارش 39دنبال دوستم
پاسخحذفسلام از شیراز کسی هس من ارش 39دنبال دوستم
پاسخحذفارش 39 شیراز 183/87
پاسخحذفدنبال دوست پایه هستم سن بالا
ارش 39 شیراز 183/87
پاسخحذفدنبال دوست پایه هستم سن بالا
من شایان پایتم
حذفمن پایم
پاسخحذف