و قلب من باز هم برای کسی تپید
بعد از چهار سال
بعد از چهار سال
بعد از چهار سال
انکار وجود عشق
من عاشق شدم
باز هم مغز و فکر من دیگر برای خودم نیست
با آگاهی از فردایی تاریک اما راضی
حتی بدون جریت ابراز
من عاشق شدم
باز هم بعد از چهار سال
این دگر من نیستم
من نیستم
حیف از آن عمری که با من زیستم
عشق چون در سینه ام بیدار شد از طلب پا تا سرم ایثار شد
خوشحالم
راضی ام
و امیدوار حتی به سیاه ترین
سایه ها....
"با آگاهی از فردایی تاریک اما راضی"
پاسخحذف.
.
همین بسه..
حرف دیگه ای نیست..