۱۳۹۱ خرداد ۲۵, پنجشنبه

در پايان تابستان

روزاي گرم تابستون
سيگار و كنياك و عرق سگي
گرم و گرم تر ميكنه
تن داغ و عرق و جنب و جوش گرم و گرم تر ميكنه
سكس دماي آدمو تو اين شرايط به صد درجه ميرسونه
و ياد تو آب سرديه بر تمام اين حرارت
روي اين احساس داغ
تن آدمو به لرزه ميندازه سرماش
دلم هميشه براي شيد ميسوخت كه سرماي زمستانو با آغوشش عشقش گرم نشد
دلم براي خودم ميسوخت كه سرماي زمستانمو با تن ها گرم كردم
تني كه انقام گرفت
تني كه تصويري از من بود
تني كه دورش دايره داشت به چه بزرگي و از اون دايره نميشد بهش نزديك تر شد
تني كه سرد بود
به سرماي من
تني كه ضربان قلبش رو نفهميدم چون اون هم مثل من قلب نداشت

عشق يعني چي؟
دوست داشتن چه شكليه؟
ميشه كه عاشق تمام مردم بود؟
عاشق يه شهر
عاشق يه رنگ
عاشق ده نفر
دو نفر


بازم ازون كوچه ها گذشتم و تو كنارم نبودي و بودي روي صندلي ماشين
كوچه هاي داغ
كوچه هاي بچه هاي شر
پسران خيس آفتاب سوخته
وانتايي كه با صداي نكره عربده ميكشن
ماشيني كه از ترافيك داغ ميكنه
من و سيگار و جاي خالي تو
بوي جوي موليان آيد همي ياد يار مهربان آيد همي
مرضيه ميخونه و من تو جيحونم
تصادف جالبيه



از خودم خنده ام ميگيره
انقدر آدم ولي ام
انقدر قلب سنگ به نظر ميام اما به خاطر يه حادثه كه دليلشو خودم ميدونم انقدر آسيب پذير شدم
نه يك حادثه نبود
حادثه هايي كه منو خورد
مريض كرد
مريض حاد رواني
يادمه يكي از بچه ها تو تيمارستان بستري بود يا دكتر بود
دقيقا يادم نمياد
مهم اينه كه توي تيمارستان بود
بايد شماره اش رو گير بيارم منو با خودش ببره
به عنوان دكتر يا مريضشو بلد نيستم فقط ببره



بازم نبايد ترجيح داد شباي گرم رو به تنهايي
به خون
به اشك
به حرف نزدن
انقدر حرف نزدم كه قلبم يادش رفته حرف بزنه
نريختم

لعنتي بيا و فحش بده
اينجوري منو نابود نكن با اين حرفا
با اين صداها
من هنوز همونم
هنوزم همون پسره ياغي بيخياله با خنده هميشگي
فقط كمي شكسته شدم
صورتم كمي شكسته شده
مثل كمر يه مرد از نگاه خانواده اش
مثل دل يه مادر از چشماي خيس بچه اش
مثل قلب يه بچه از توجه نديدن و ناديده گرفته شدن


لعنتي
لعنتي
لعنتي

۴ نظر:

  1. تو چرا آدم نمیشی؟
    تو چرا انقدر دورویی از خودت نشون میدی؟
    تو چرا انقدر خریت میکنی در مواجهه با دوستات؟
    چرا یه کاری میکنی همینجوری رهات کنن؟
    خر خر خر

    با اریزهد چیکار داری؟ اون خودش مث که بستری بوده ها :)))

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. مدلمه دوموزي جون
      خرابم دييگه:)
      تا حالا چند تا تميرگاه رفتم
      اما خرح تعميرش زياده
      از پسش بر نميام
      گزاشتم همينجوري بمون
      :)
      در ضمن من خر نيستم
      بقيه خرن

      حذف
  2. حالا میشه لمس کرد تو رو
    یه صورت ِ خندون
    یه دل گرم
    با یه دنیا احساس
    .
    یه وقتایی یادم میره تو کی هستی
    هیچ وقت تعریف ثابتی نمیشه داشت از تو

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بله محمد عزيزم
      من عاشق همينچيزاي خودم شدم ديگه:)

      حذف