۱۳۹۱ فروردین ۲, چهارشنبه

عشق يا دوستي

اين آهنگ يكي از عاشقانه ترين موزيك هاي دنياس
بغض صداي سلين ديون توي اين آهنگ منو رواني ميكنه

باحاليش اينه من خودمو تو هر شرايطي تو اين آهنگ جا ميكنم تا باش اشك بريزم

اينم ترجمه اش

كاري از خودم:)

Il pense à moi, je le vois, je le sens, je le sais
Et son sourire ne ment pas quand il vient me chercher
Il aime bien me parler des choses qu'il a vues
Du chemin qu'il a fait et de tous ses projets

اون به من فكر ميكنه . من ميبينمش. من حسش ميكنم. من ميدونمش
و لبخندش به من دروغ نميگه و قتي كه مياد دنبالم
اون دوست داره با من حرف بزنه راجبه چيز هايي كه ديده
راه هايي كه رفته و تمام برنامه هاش

Je crois pourtant qu'il est seul et qu'il voit d'autres filles
Je ne sais pas ce qu'elles veulent ni les phrases qu'il dit
Je ne sais pas où je suis, quelque part dans sa vie
Si je compte aujourd'hui plus qu'une autre pour lui

با اينحال معتقدم كه اون تنهاس و بقيه دخترا رو ميبينه
من نميدونم اونها(دخترا)جه ميخوان و نميفهمم جمله هايي رو كه بهش ميگن
من نميدونم كه كجام؟ بعضي جا ها تو زندگي اش
اگه امروز حساب كنم بيشتر از يكي از ديگرانم براي اون

Il est si près de moi pourtant je ne sais pas comment l'aimer
Lui seul peut décider qu'on se parle d'amour ou d'amitié
Moi je l'aime et je peux lui offrir ma vie
Même s'il ne veut pas de ma vie
اون خيلي به من نزديكه هنوز نميدونم چه جوري دوسش داشته باشم
فقط اون ميتونه تصميم بگيره كه راجب عشق حرف بزنيم يا دوستي
منم دوسش دارم و ميتونم زندگيم رو بهش پيشنهاد كنم
حتي اگه زندگي من رو نخواد

Je rêve de ses bras oui mais je ne sais pas xomment l'aimer
Il a l'air décider entre une histoire d'amour ou d'amitié
Et je suis comme une île en plein océan
On dirait que mon coeur est trop grand

من روياي آغوشش رو ميبينم. آره. اما نميدونم چه جوري دوسش داشته باشم
به نظر ميرسه اون تصميم گرفته بين داستان عشق و دوستي
و من مثل يك جزيره ميمونم توي اقيانوس
به نظر ميرسه قلبم خيلي بزرگه

Rien à lui dire, il sait bien que j'ai tout à donner
Rien qu'un sourire à l'attendre à vouloir le gagner
Mais qu'il sont tristes les nuits
le temps me paraît long et je n'ai pas appris
À me passer de lui

.چيزي براي گفتن نيست.اون خوب ميدونه كه من همه چي رو بهش دادم
منتظر چيزي جز يه لبخند نيستم تا به دست بيارم پيروزي رو
اما شبهايي كه او غمگينه
به نظر مياد كه زمان بر من كند ميگذره و من ياد نميگيرم ز ندگي كردن بدون او رو


Il est si près de moi pourtant je ne sais pas comment l'aimer
Lui seul peut décider qu'on se parle d'amour ou d'amitié
Moi je l'aime et je peux lui offrir ma vie
Même s'il ne veut pas de ma vie

اون خيلي به من نزديكه هنوز نميدونم چه جوري دوسش داشتم
فقط اونه كه ميتونه تصميم بگيره كه حرف بزنيم راجب عشق يا دوستس
منم دوسش دارم ميتونم زندگيم رو بهش پيشنهاد بدم
حتي اگه اون زندگيم رو نخواد

Je rêve de ses bras oui mais je ne sais pas comment l'aimer
Il a l'air decider entre une histoire d'amour ou d'amitié
Et je suis comme une île en plein océan
On dirait que mon coeur est trop grand

من روياي آغوشش رو ميبينم. آره . اما نميدونم چه جوري دوسش داشته باشم
به نظر ميرسه اون تصميم گرفته بين داستان عشق و دوستي
و من ثل يه جزيره هستم توي يك اقيانوس
به نظر ميرسه قلبم خيلي بزركه

d'amour ou d'amitié
d'amour ou d'amitié
d'amour ou d'amitié
d'amour ou d'amitié

عشق يا دوستي
عشق يا دوستي
عشق يا دوستي
عشق يا دوستي....

۲ نظر:

  1. مرسی از ترجمه
    خیلی خوب بود
    فکر می کنم از آلبوم D Ellas هست
    کاش امکان پخش آنلاین در وبلاگت رو فراهم می‌کردی

    پاسخحذف
  2. با سلام
    خانه هنر 3 افتتاح شد.
    لطفا"لینک بدهید و اطلاع رسانی کنید

    پاسخحذف