۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

من و انتخابات 2

شهر اما حال و هوای دیگه ای داشت

روز های دوست داشتنی
روزهایی که شدیدا بوی اتحاد میدا
اتحاد علیه کسی که دروغ میگفت

خیابونا تا صبح...

پر آدم بود آدم هایی که میخواستن وضع موجود عوض شه

یه سری مناظره هم توی تلوزیون پخش شد
مناظره بین کاندیدا ها
که آتیش مردم رو بیشتر کرد


و طرف تو این مناظرات دست خودش رو روکردکه حاضره هر کاری بکنه ....

گند زد به خودش

اما باز آدم هایی هم بودن که.....
و شهر در تب و تبا بود تا روز انتخابات فرا رسید

اما...

یه کودتای برنامه ریزی شده بر علیه رای مردم صورت گرفت


و نتیجش....
اما مردم سرزمین من دیگه اینبار سکوت نکردند و ددر مقابل این ظلمی که بشون شد قیام کردن
و من فهمیدم که این مردم سرزمین من هستن که شجاعن

من فکر میکردم علاوه بر سرزمی ویرانم

مردم هم قلبشون ویرانه

اما مردم من زنده بودن و شجاع



ادامه دارد.....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر